۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

غرقه در نور

من
تنها در بیابانی سوزان 
به روی تپه های شنی افتاده بودم 
دهانم پر از ماسه و شن ...‏
که ناگهان 
دستی مرا به آغوش کشید
و من ...‏
غرق در نور شدم
غرق در با او بودن ...

هیچ نظری موجود نیست: